در هر دو طرح درون گروهی و بین گروهی تلاش برای به حداقل رساندن تغییرات غیرسیستماتیک مهم است. با به
حداقل رساندن تغییرات غیرسیستماتیک به کمترین حد ممکن، شاخص اندازه گیری حساستری از دستکاری تجربی کسب می
کنیم. بطور کلی، دانشمندان از واگذاری شرکت کنندگان به شرایط مداخله برای دستیابی
به این هدف استفاده می کنند. بسیاری از آزمونهای آماری بر اساس شناسایی
منابع تغییر سیستماتیک و غیرسیستماتیک و سپس مقایسه کردن آنها عمل می کنند. این
مقایسه به ما اجازه میدهد تا ببینیم آیا آزمایش تغییرات معنادارتری نسبت به زمانی ایجاد کرده است که
فقط شرکت کنندگان بدون دستکاری تجربی آزمون شده اند. تصادفی ساختن مهم است،
زیرا بیشتر منابع دیگر تغییرات سیستماتیک را محو می کند. این امر به ما اجازه می
دهد تا مطمئن شویم که هر تغییر سیستماتیک بین شرایط تجربی به دلیل دستکاری متغیر
مستقل است. ما از تصادفی ساختن می توانیم به دو روش متفاوت با توجه به نوع طرح تحقیق-آیا
طرح اندازهگیری
مکرر یا بین گروهی داریم- استفاده کنیم.
اجازه دهید، ابتدا،
طرح اندازه گیری مکرر (درون گروهی) را بررسی کنیم. وقتی افراد یکسانی در بیشتر از یک شرایط تجربی شرکت
میکنند،
آنها در طول شرایط تجربی اول خام هستند، اما آنها به شرایط تجربی دوم با تجربه قبلی
از شرایط اول می آیند. حداقل آنها با نحوه اندازه گیری متغیر وابسته (مانند،
تکلیفی که در حال اجرای آن هستند) آشنا خواهند شد. دو منبع تغییرات سیستماتیک مهم
در این نوع طرح عبارتند از:
اثرات خستگی: ممکن
است شرکت کنندگان در شرایط دوم عملکرد متفاوتی داشته باشند، زیرا از به پایان
رساندن شرایط اول خسته شده باشند.
اگرچه محو کردن این
اثرات به طور کامل غیرممکن است، اما با همترازسازی متقابل می توانیم از ترتیب شرکت
فرد در شرایط های تحقیق مطمئن شویم که این اثرات هیچ تغییرات سیستماتیکی بین شرایط
تحقیق ایجاد نمی کنند. ما می توانیم از تصادفی ساختن استفاده کنیم تا تعیین کنیم که شرایطها به چه ترتیبی اجرا شوند. یعنی،
بطور تصادفی تعیین کنیم یک شرکت کننده شرایط
1 را قبل ار شرایط 2، یا شرایط 2 را قبل از 1 انجام دهد. اجازه دهید مثال روش
آموزش را بررسی کنیم و تصور کنیم فقط دو شرایط تجربی وجود دارد: بدون تقویت و تقویت
منفی. اگر از شرکت کنندگان یکسانی در همه شرایط تجربی استفاده شود، ممکن است بیابیم
که توانایی آماری بعد از شرایط تقویت منفی بالاتر بود. هرچند، اگر هر دانشجو تقویت
منفی را بعد از سمینارهای بدون تقویت تجربه کند، در وضعیتی وارد شرایط تقویت منفی
خواهد شد که دانش آماری بیشتری نسبت به زمانی دارد که شرایط بدون تقویت را آغاز
کرد. بنابراین، بهبود آشکار بعد از تقویت منفی به دلیل دستکاری تجربی نخواهد بود
(افزایش توانایی آمار به خاطر موثر بودن تقویت منفی نیست)، بلکه بدلیل حضور بیشتر
شرکت کنندگان در سمینارهای آماری در پایان شرایط تقویت منفی نسبت به شرایط عدم تقویت
است. ما می توانیم با استفاده از تصادفی ساختن از طریق واگذاری تصادفی دانش آموزان
به تجربه سمینارهای تقویت منفی در آغاز یا سمینارهای عدم تقویت در ابتدا مطمئن شویم
که تعداد سمینارهای آماری یک اریب سیستماتیک ایجاد نمی کنند